۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

نیویورک تایمز: نشت اخبار داخلی و فرسایش درونی رژیم

نیویورک تایمز روز پنجشنبه در یادداشتی درباره ایران نوشته است که تاکتیک های حکومت ایران در سرکوب مخالفان از جمله ضرب و شتم، بازداشت ها، دادگاه های نمایشی و حتی کشتارها نه تنها مردم را از ادامه اعتراضات منصرف نکرده، بلکه آثار منفی این رویکرد در درون حکومت نیز ظاهر شده است.

در این یادداشت به قلم "مایکل اسلکمن" خبرنگار نیویورک تایمز که سال هاست درباره مسائل ایران می نویسد آمده است: "به گفته کارشناسان مسائل ایران، این تاکتیک ها ممکن است درحال وارد کردن خسارت بر دولت ایران باشد، یعنی زایل شدن مشروعیت این دولت حتی در میان خودی ترین خودی ها. شواهد این امر چیست؟ نشت خبرها."

این روزنامه نوشت که نشت خبرهای درونی رژیم از ماه دسامبر شروع شد: "نشت خبرهایی درباره نشست های محرمانه دستگاه های اطلاعاتی و سپاه پاسداران؛ یک یادداشت خجالت آور از تلویزیون دولتی درباره چگونگی پوشش دادن اخبار اعتراضات؛ یادداشتی درباره چگونگی استفاده نیروهای امنیتی از مجرمان برای پر کردن صف ها در تظاهرات دولتی."

نیویورک تایمز تاکید می کند که هیچ راهی برای تایید دقیق بودن این خبرهای درز کرده وجود ندارد اما اشاره می کند که حکومت ایران - حتی سپاه پاسداران - یک تشکیلات یکدست نیست و صداهای مختلفی در آن وجود دارد، امری که امروز پس از حوادث انتخابات خرداد ماه می تواند بیشتر خودنمایی کند.

این روزنامه نوشت: "نشانه هایی هست از اینکه حتی در میان متعهدترین اعضای عقیدتی حکومت، هستند کسانی که به این نتیجه رسیده اند که رویکرد مشت آهنین دولت علیه معترضان بی نتیجه است و اینکه در واقع نتیجه عکس دارد."

عباس میلانی مدیر مطالعات ایران در دانشگاه استانفورد و منتقد حکومت ایران به نیویورک تایمز گفت: "فکر می کنم مقام های پاکسازی شده و ناراضی، منبع خبرهای بیش از پیش افشاگرانه درباره فعالیت ها و طرح های رهبران رژیم هستند که به مطبوعات و به جنبش سبز نشت می کند."

نیویورک تایمز می نویسد که درز خبرهای درونی می تواند نشانه یاس حکومتی ها و شاید ناشی از تصمیم رهبر ایران برای به حاشیه راندن همه، به جز وفادارترین عناصر باشد و می افزاید: "هرچند این نشت ها شاهدی بر وجود شکاف هاست، اما در مورد عمق این شکاف ها و جهت حرکت بحران ایران و ثبات حکومت چیزی به ما نمی گوید."

فریده فرهی کارشناس ایران در دانشگاه هاوائی به این روزنامه گفت: "در میان شماری از نیروهای دولت و در سطح جامعه تعهد کافی نسبت به بقای جمهوری اسلامی وجود دارد که امکان ادامه استفاده از سرکوب و خشونت را فراهم کند. اما دقیقا بی اثر بودن شیوه های به کار گرفته شده برای کنترل جمعیت، توام با تلاش ناموفق بخشی از نیروهای شدیدا تندرو برای پاکسازی نظام سیاسی ایران از تمامی رقباست، که ممکن است برخی از رهبران را وادار به تجدید نظر در این زمینه کند."

این روزنامه اشاره می کند که هرچند رهبر ایران که کنترل اهرم های اصلی قدرت را در دست دارد تاکنون هیچ تمایلی به سازش با مخالفان نشان نداده است اما امکان دارد که فشارهای داخلی بالاخره یک سازش سیاسی را چاره ناپذیر کند.

علیرضا نادر تحلیلگر موسسه مطالعاتی "رند کورپوریشن" نیز گفت که هرچند ابعاد اختلافات درون حکومت را نمی توان اندازه گرفت اما این اختلافات "از توان بالقوه تضعیف قبضه خامنه ای در یک مقطع حساس برخوردار است."

نیویورک تایمز در این گزارش به نقل از آقای میلانی به گزارش های "معتبر" نشت کرده دولتی اشاره می کند دایر بر اینکه مقام ها برای تهدید معترضان و پر کردن صفوف تظاهرات دولتی از مجرمان و زنان روسپی استفاده کرده اند.

این همان گزارشی است که در چند روز اخیر همراه با عکس های زنانی با آرایش های غلیظ در تظاهرات دولتی موسوم به "عاشوراییان" در اینترنت دست به دست گشته است.

در گزارش نیویورک تایمز همچنین به شرحی که ادعا می شود یک پاسدار از کنترل مراسم تدفین علی موسوی خواهر زاده میرحسین موسوی ارائه کرده اشاره شده است.

خبر نشت کرده مهم دیگری که نیویورک تایمز به آن اشاره می کند گزارشی است که اواخر دسامبر در سایت "جنبش راه سبز" (جرس) منتشر شد دایر بر اینکه در جلسه ای حکومتی، درباره بازداشت سه رهبر اصلاح طلب جنبش سبز، میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی، بحث شده است.

گفته شد که فرماندهان سپاه و مقام های ارشد وزارت اطلاعات به علاوه نمایندگان رهبر ایران در آن جلسه حضور داشته اند. براساس گزارش جرس نمایندگان شورای عالی امنیت ملی با بازداشت این سه نفر مخالفت کرده اند درحالی که دیگران خواهان چنین چیزی بودند.

مایکل اکسوورتی دیپلمات سابق بریتانیایی و کارشناس ایران که در دانشگاه اکستر درس می دهد گفت: "زمانی خواهد آمد که افراد در درون سیستم، از بسیجی ها یا سپاه پاسداران، عملکرد خود را زیر سوال خواهند برد و اینکه آیا می توانند همچنان به این رژیم وفادار باشند یا نه."

تلویزیون دولتی نروژ این هفته گزارش داد که یک دیپلمات جمهوری اسلامی در نروژ، اخیرا در اعتراض به خشونت علیه تظاهرکنندگان مخالف دولت ایران از سمت خود کناره گیری کرده است.

تلویزیون "ان آر کی" با پخش متن مصاحبه ای با محمد رضا حیدری، کنسول سفارت ایران در اسلو، گفت که این دیپلمات جمهوری اسلامی با تایید استعفا از سمت خود در سفارت ایران گفته است که به دلیل نحوه برخورد دولت با تظاهرکنندگان معترض، وجدان او راضی نمی شود تا به خدمت به دولت ادامه دهد.

'به سوی خودروی حامل کروبی تیراندازی شد'

در جریان تجمع گروهی از هواداران دولت در مخالفت با حضور مهدی کروبی در قزوین به سوی اتومبیل حامل وی تیراندازی شد.

روز جمعه، 8 ژانویه (18 دی)، سایت پارلمان نیوز، متعلق به فراکسیون خط امام مجلس، به نقل از سحام نیوز، سایت حزب اعتماد ملی، گزارش کرد که در تجمع هواداران دولت علیه حضور مهدی کروبی، دبیرکل حزب و از رهبران اصلی مخالفان دولت در قزوین، خودروی آقای کروبی هدف اصابت گلوله قرار گرفت.

این حادثه شامگاه پنجشنبه و هنگام خروج مهدی کروبی از منزل محل اقامت او در قزوین روی داد اما به آقای کروبی آسیبی نرسید.

در این گزارش مشخص نیست که عامل تیراندازی چه کسی بوده و آیا ماموران امنیتی که در محل حضور داشتند اقدامی برای دستگیری این شخص به عمل آورده اند یا نه.

پیشتر سایت سحام نیوز گزارش کرده بود که روز گذشته، مهدی کروبی برای شرکت در مراسم عزاداری محرم در نظر داشت وارد منزل ناصر قوامی، از نمایندگان اصلاح طلب دوره ششم مجلس، شود اما "تعداد زیادی جمعیت سازماندهی شده با هجوم" به این محل، از ورود آقای کروبی جلوگیری کردند.

کروبی در قزوین - عکس از سایت اعتماد ملی

کروبی برای شرکت در مراسم عزاداری محرم به قزوین سفر کرده بود

آقای کروبی به دعوت ناصر قوامی، که ریاست ستاد انتخاباتی او در قزوین را هم بر عهده داشت، برای شرکت در مراسم عزاداری به قزوین سفر کرده بود.

در پی این واقعه، آقای کروبی برای انجام ملاقات ها و اقامت عازم محل دیگری در قزوین شد اما، به نوشته سحام نیوز، جمعیتی حدود پانصد نفر به این محل آمدند و بازهم مانع از ورود آقای کروبی به این مکان شدند و به گزارش پارلمان نیوز، آقای کروبی ناگزیر برای استراحت و اقامت به خانه یکی از اقوام آقای قوامی رفت.

در این زمان، جمعیتی بالغ بر پانصد نفر این خانه را در محاصره می گیرند و به پرتاب سنگ و آجر به سوی آن مبادرت می ورزند و حادثه تیراندازی پس از خروج آقای کروبی از این محل و سوار شدن به اتومبیل او روی می دهد.

سحام نیوز در گزارش های قبلی خود یادآور شده بود که "از چند روز پیش، عده ای در جهت ملتهب نمودن اوضاع، با ارسال پیامک و انتشار خبر در رسانه های داخلی استان، نسبت به حضور مهدی کروبی در این شهر هشدار داده بودند.

گزارش تجمع مخالفان مهدی کروبی در قزوین از روز گذشته در خبرگزاری فارس، که از دولت محمود احمدی نژاد حمایت می کند، منعکس شده است.

براساس این گزارش ها، آقای کروبی در نظر داشت شامگاه پنجشنبه در مراسم عزاداری در منزل آقای قوامی سخنرانی کند اما گروهی از مخالفان وی در برابر این محل اجتماع کردند و مانع از حضور او شدند.

'ترک قزوین'

خبرگزاری فارس در گزارشی در روز جمعه، 8 ژانویه (18 دی)، با عنوان "کروبی با اعتراض مردم مجبور به ترک قزوین شد" می نویسد که حاضران در برابر منزل شعارهایی علیه معترضان نسبت به نتیجه انتخابات می دادند و از جمله آقای کروبی را عامل خارجی قلمداد کرده و با ذکر نام او، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و میرحسین موسوی، آنان را نفرین می کردند.

در گزارش فارس، که جزئیات مسیر حرکت آقای کروبی را هم منعکس کرده، این رهبر مخالفان دولت حدود ساعت ده و نیم شب گذشته محل عزاداری را ترک کرد.

موسوی خاتمی کروبی

تظاهرکنندگان دولتی علیه رهبران اصلاح طلب شعار دادند

به نظر می رسد که ماموران نیروی انتظامی به منظور جلوگیری از حمله هواداران دولت در محل حضور داشتند و حفاظت از اتومبیل مهدی کروبی را بر عهده گرفتند و ظاهرا آقای کروبی شامگاه پنجشنبه از قزوین خارج شد.

برخی سایت های مخالف دولت تعداد تظاهرکنندگان را حدود پانصد نفر تخمین زده و از حضور افراد وابسته به برخی نهادهای حکومتی و ماموران لباس شخصی در میان آنان خبر داده اند و اسامی تعدادی از آنان را منتشر کرده و گفته اند که شماری از تظاهرکنندگان مسلح بودند و به همین دلیل هم نیروی انتظامی قادر به متفرق کردن آنان نبود.

با توجه به سانسور خبری گسترده رسانه های داخلی ایران و محدودیت های شدیدی که دولت علیه فعالیت خبرنگاران خارجی وضع کرده تایید مستقل گزارش های مربوط به حوادث روز گذشته در قزوین ممکن نبوده است.

مهدی کروبی، که یکی از نامزدهای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بود، از زمان اعلام نتیجه این انتخابات، اتهام تخلف و تقلب گسترده به نفع محمود احمدی نژاد و همچنین نحوه برخورد نیروهای امنیتی با معترضان را پیگیری کرده است.

آقای کروبی به خصوص به دلیل پافشاری بر پیگیری موضوع بدرفتاری با بازداشت شدگان حوادث انتخابات، از جمله گزارش های مربوط به شکنجه، تجاوز جنسی و قتل در بازداشتگاه ها، با حملات شدید مقامات رسمی و نیروهای طرفدار دولت مواجه بوده است.

وی در تعدادی از تظاهرات و گردهمایی های اعتراضی حضور داشته و در چند مورد از سوی کسانی که ماموران و طرفداران دولت توصیف شده اند هدف توهین و حمله قرار گرفته و آسیب دیده است.

پس از تظاهرات روز عاشورا نیز مهدی کروبی با انتشار بیانیه ای، برخورد نیروهای امنیتی با مردم را به شدت محکوم کرد.

در چند روز اخیر هم خبرگزاری فارس گزارش هایی را در مورد تصمیم اعضای حزب اعتماد ملی، شعبه قزوین، در مورد کناره گیری از فعالیت حزبی منتشر کرده و از قول این افراد از آقای کروبی خواسته بود تا علیه "عناصر آشوبگر و ساختار شکن" موضعگیری کند.

در روزهای اخیر برخی از سایت های مخالفان، از جمله سایت کلمه، گزارش هایی را در مورد اظهارات مهدی کروبی در مورد شرایط کشور منتشر کردند و به نقل از او نوشتند که دشواری های کنونی را تحمل می کند و همچنان به موضعگیری در مورد مسایل ادامه خواهد داد

رهبری بر سر دو راهی سرنوشت

نون و القلم و ما یسترون و لایسطرون! از آنجا که بنا به مصوبه غیر قانونی دولت کودتا همکاری با سایت جرس جرم تلقی شده است ؛ لذا از این پس ناگزیر از استتار نام واقعی خود بوده و مقالاتم را با نام مستعار "امید سبز" منتشر خواهم نمود.

آخرین بیانیه میر حسین موسوی به منزله انداختن ثوپ بحران به زمین رهبری است توپی که با شوت سریع محسن رضائی درست در زیر پای رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت و به این ترتیب او اکنون بر سر یک دو راهی تاریخی و انتخابی سر نوشت ساز و خطیر قرار گرفته است. او فرصت زیادی برای انتخاب ندارد و تا قبل از فر ارسیدن 22 بهمن ماه باید تصمیم خود را بگیرد. او ناگزیر باید یکی از دو راه را انتخاب کند. یا به راهی که تا کنون در پیش گرفته تا آخر ادامه دهد که نتیجه ائی جز رویگردانی بیشتر مردم و ریزش نیروهای خودی و مخلص و رویش علفهای هرزه بر گرد وی و فروپاشی حتمی نظام را در پی ندارد و یا آنکه از خر شیطان که همان احمدی نژاد و هوای نفس خویش است پیاده شده و با نوشیدن جام زهر باد غرور و نخوت و تکبر و خود خواهی و خود بزرگ بینی را از دماغ خویش بیرون کرده و پیروی از شیطان و هوای نفس خود را به زیر پا نهاده و با خواست و اراده و رای مردم همراه شود و از اعمال خود رائی و استبداد و دیکتاتوری و تحمیل خواست و رای خویش بر ملت صرفنظر کرده و اشتباهات گذشته خود را جبران و تلافی و به آنها اعتراف کند و مطابق پیشنهاد مهندس موسوی تسلیم خواست ملت و پیرو قانون اساسی و پایبند عقل وشرع شود و پایش را از گلیم خود درازتر نکند و با پذیرش اصل تفکیک قوا از دخالت غیر قانونی و بیجا در کار دولت و مجلس اجتناب کرده و اجازه دهد تا دولت پاسخگوی اعمال خودش در برابر ملت و قوه قضائیه و در برابر مطبوعات آزاد و احزاب سیاسی مستقل باشد.

مطلبی که آقای مهندس موسوی در بند اول بیانیه خود بعنوان راهکارهای پنجگانه ارائه کرده در واقع تایید نظر مرحوم حضرت آیت الله منتظری دائر برمحدود کردن دایره اختیارات ولی فقیه در چهار چوب نظارت و پرهیز از توسعه آن به دخالت در امر حکومت است و این ایده در واقع همان خواست دکتر مصدق در خصوص تفکیک امر سلطنت و حکومت از یکدیگر و همان اصل اساسی دمکراسی و حکومت قانون و جامعه مدنی مبنی بر تفکیک قوای سه گانه مقننه و مجریه و قضائیه از یکدیگر است و بندهای دیگر این بیانیه خواهان به رسمیت شناختن آزادی بیان و اجتماعات و تشکلها و ایجاد مطبوعات و رسانه های آزاد و احزاب مستقل بعنوان رکن چهارم دمکراسی و جامعه مدنی از سوی حکومت است.

به این طریق آرمان دمکراسی خواهی و اصلاح طلبی خواهی چه در چهارچوب مشروطه طلبی و چه در قالب جمهوری خواهی در تحقق این مطلب خلاصه می شود که مقام انتصابی و غیر انتخابی و غیر مسئول باید دارای منصبی تشریفاتی باشد و یک مقام انتخابی باید در منصب ریاست دولت و راس قوه اجرائی قرار گرفته و مسئول اعمال خود در برابر ملت و نمایندگان ملت باشد.

به این لحاظ جنبش اصلاح طلبی در هر یک از نظامهای حکومتی چه قبل و چه بعد از انقلاب صرفنظر از نام و پیشوند حکومت و عنوان شاه یا رهبر ؛ خواهان تداوم مبارزه ائی مسالمت آمیز و سیاسی و قانونی و پارلمان تاریستی و نرم و بدور از اعمال زور و خشونت جهت جلوگیری از تمرکز قدرت در دست یک فرد و پاسخگو کردن قدرت در برابر ملت است و خواهان فروپاشی وبراندازی نظام حکومتی موجود از راههای قهر امیز و غیر قانونی و مسلحانه و خشن نیست. هر چند که در منطق رهبر جمهوری اسلامی و خشونت طلبان حاکم وهمه دیکتاتورها این روشی براندازانه و در زمره جرم و خیانت و همکاری با بیگانگان و مستوجب عقاب دردناک محسوب می شود.

جنبش اصلاح طلبی خواهان برگزاری انتخابات آزاد و بدور از تحمیل خواست مقامهای انتصابی و غیر انتخابی و خواهان پاسخگو و مسئول کردن رئیس منتخب دولت در برابر ملت و خواهان تشریفاتی قلمداد کردن و محدود نمودن دایره قدرت و اختیارات مقام غیر انتخابی اعم از شاه یا رهبر و تفکیک قوای سه گانه از یکدیگر و جلوگیری از به هم پیوستگی آنها به یگدیگر و بروز دیکتاتوری در سایه ظل الله یا ولی فقیه است.

علت اصلی بحران کنونی به دخالت های نابجای رهبری در کار دولت و مجلس باز می گردد و اگر وی به این مداخلات غیر قانونی خود پایان دهد؛ عامل اصلی بحران حذف و راه برای حل بحران باز می شود. تا زمانی که رهبر در پشت دولت ایستاده است ؛ دولت پاسخگوی اعمال غیر قانونی خود نخواهد بود. تقلب در انتخابات قانونا به دولت مربوط می شود نه به رهبر. اما رهبر با مداخله نابجای خود در امر انتخابات پای خود را به قضیه انتخابات باز کرد و با تبریک زود هنگام به محض اعلام نتیجه انتخابات و با خطبه نماز جمعه 29 خرداد هر گونه تقلب در انتخاتات را نفی و رسیدگی بی طرفانه به شکایت به مراجع قانونی را منتفی و بی نتیجه اعلام و مجوز سرکوب اعتراضات و تظاهرات مردمی به نتیجه انتخابات را صادر کرد. به این ترتیب او پشت صحنه انتخابات را افشا و دستهای پنهان خود را برای ملت رو کرد. البته همه از قبل از انتخابات می دانستند که رای رهبر به احمدی نژاد است و قرار است که نتیجه انتخابات علیرغم رای ملت و مطابق میل رهبر رقم بخورد و مردم نیز با آگاهی از همین امر و برای تو دهنی زدن به رهبر در این انتخابات بطور گسترده شرکت کرده و رکورد رای را در تاریخ ایران شکستند . اما او ابلهانه و با احمق فرض کردن مردم اظهار داشت که من یک رای بیشتر ندارم و هیچ کس به جز خودم از رای من باخبر نیست. اما درعمل ثابت شد که رهبر دارای حق وتو است و یک رای او برابر و بلکه برتر از رای اکثریت ملت است و انتخابات طبق خواسته او امری تزئینی و تشریفاتی است که در آن میزان رای ملت نیست.

این اولین و آخرین مداخله غیر قانونی رهبر در امور کشور و گردش کار قوای سه گانه کشور و اخلال در امر تفکیک قوای سه گانه نبوده و این روند قبل و بعد از ماجرای انتخابات وجود داشته و همچنان ادامه دارد.

لذا مسئله مردم و آقای موسوی و جنبش سبز فقط مسئله تقلب در انتخابات و ابطال نتیجه انتخابات نبوده و نیست. زیرا وقتی آقای موسوی در انتخابات شرکت کرد و موج گسترده سبز از قبل از انتخابات شروع شد ؛ هنوز انتخابات و تقلبی صورت نگرفته بود و نتیجه انتخابات معلوم نبود. بلکه مسئله مبارزه با روند انحراف وبدعت و خودگامگی و استبدادی است که سالها است در زیر سایه رهبری شکل گرفته و کشور را به کام بحران فرو برده است . مسئله مهم نقض تفکیک قوای سه گانه از یکدیگر و مخدوش شدن مرز آنها با یکدیگر در زیر سایه رهبر است. مهمترین پیام بند اول راهکارهای پنج گانه مهندس موسوی تاکید بر اصل تفکیک قوا و عدم مداخله رهبر در گردش طبیعی و روند قانونی کار قوای سه گانه است. اگر رهبر تن به این اصل مهم بدهد عامل اصلی بحران حذف و راه حل مسئله پیدا خواهد شد.

لذا چهار راهکار دیگر در سایه بند اول قرار گرفته و فرع بر آن محسوب می شوند. حتی حذف نظارت استصوابی و برگزاری انتخابات آزاد نیز فرع بر تفکیک قوا از یکدیگر است. گیرم که رئیس جمهور در انتخاباتی آزاد و مطابق خواست ملت انتخاب شود و همانند انتخابات دوم خرداد رئیس جمهوری مردمی مثل اقای خاتمی بر سر کار بیاید ؛ ولی وقتی رهبر در کار او مداخله و عرصه را بر او تنگ می کند و این مقام انتخابی را به یک مقام تشریفاتی و به حد یک تدارکاتچی برای رهبر تنزل می دهد در اینصورت انتخابات آزاد خود امری زائد و تشریفاتی وبی فایده خواهد بود .

دخالتهای رهبر در کار قوای سه گانه محدود به انتخابات نبوده و نیست بلکه فراتر از آن است و قبل و بعد از آن نیز وجود داشته است. کار مداخله رهبر در کار دولت و مجلس به جائی رسیده که دولت بدون اطلاع و رضایت مجلس و با حکم حکومتی رهبر از صندوق ذخیره ارزی برداشت و اموال بیت المال را جابجاو خرج می کند و مجلس به خود اجازه باز خواست نمی دهد و مجلس تابع رهبر به توصیه رهبر و بدون بررسی سابقه و صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت چشم بسته رای اعتماد به وزرای متقلب و بی لیاقت می دهد. رهبر خود راسا رئیس جمهور و وزیر و وکیل و سفیر و نماینده های مجلس خبرگان را تعیین می کند. مشکل اصلی اینجاست ؛ مسئله اصلی تقلب در انتخابات نیست.

اقای مهندس موسوی دربند اول راهکارهای پیشنهادی خود بدرستی روی نقطه اصلی بحران انگشت گذاشته است. مسئله اصلی این است که رهبر پا از گلیم خود فراتر نهاده و تابع قانون نیست و خود را اصل اساسی و فراتر از قانون اساسی و رای مردم را تزئینی و تشریفاتی می داند و این مسئله با ابطال یا تجدید انتخابات قابل حل نیست . رهبر باید سر جای خود بنشیند و تابع قانون شود. و از مداخله در کار دولت و مجلس بپرهیزد و با تکیه بر قوای سه گانه نظامی تفکیک قوای سه گانه حکومتی را مخدوش نکند .

برای تضمین تفکیک قوای سه گانه حکومتی باید فرماندهی قوای سه گانه نظامی و انتظامی از رهبر سلب و به رئیس جمهور داده شود. این مهمترین اصلاحی است که باید در قانون اساسی ایجاد شود. تا وقتیکه فرماندهی قوای سه گانه نظامی و نیروی انتظامی در دست رهبری است تفکیک قوای سه گانه مقننه و قضائیه و مجریه و تحقق دمکراسی و مردم سالاری امری ناممکن و امیدی واهی و غر قابل تحقق است. ولایتی که با تسلط بر نیروی نظامی و قوای قهریه اعمال شود یقینا ولایتی شیطانی و سلطانی وباطل و ضد مردمی است.

نهم دی، بیست و پنجم خرداد نخواهد شد

...هنگامی که تصاویر تجمع خود جوش!مردمی را در روز نهم دی ما از رسانه ملی!دیدم ابتدا افسوس خوردم بعد کمی نگران شدم و د رنهایت بعد پایان پخش تمامی تصاویر خوشحال شدم.بگذارید کمی به چند روز قبل برگردیم روزی که به بهانه اهانت به تصویرحضرت امام جماعتی را بعد از نماز جمعه به خیابان ها آورده بودند یا در قم مراسم گرفته بودند...تعداد مردمی که حضور داشتند را شاید بتوان گفت قسمتی از وزن حضرات است.و این برایشان گران آمد.تا این که ماجرا های روز عاشورا بهانه لازم را برای تجمعی دیگر پیدا کردند تا شاید قدرت نمایی تازه ای داشته باشند.با تبلیغات وسیع تلویزیونی...تطمیع و تهدید کارمندان که اغلب با بخشنامه برای حضور اجباری در این تجمع خودش جوش آورده شده بودند و بقیه ترفند ها...وقتی تصاویر را می دیدیم به این فکر کردم که تمام سعی و تلاش آنها برای به خیابان کشیدن هوادارنشان در همین تعداد خلاصه شده بود.گیریم که در تهران نزدیک به یک میلیون را توانسته باشند بسیج کنند و در سراسر کشور نهایتا ده میلیون...خوب این بود تمام وزن این جناح سیاسی.و این باعث خرسندی است که همین هستند و بس.حال از کسانی که نا خواسته در این تجمع حضور داشته اند را به حساب نمی آوریم.و باید به اینان گفت شما در حسرت روزی مثل بیست و پنجم خرداد خواهید ماند.شمامردمی که نه باا توبوس نه با بخشنامه نه با فوق العاده مزایا و پاداش بلکه تنها به خاطر باور قلبی خود که همان حق طلبی است به خیابان ها آمدند را نخواهید داشت.گرچه در بین آن ها هستند افرادی که باور قلبی به آن چه انجام می دهند دارند اما آن کجا و این کجا؟!ما بیشماریم و ایستاده ایم.حال هر روز برای مان خط و نشان تازه ای بکشید...نمی هراسیم.که سرور شهیدان به ما آموخت مرگ با عزت بر زندگی در ذلت ترجیح دارد.شما هم یاد بگیرید...یاد بگیرید.

ای برادر

اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار

تفنگت را زمین بگذار

یا حق

شهروز 10/10/88

اعتراض زیر پوست شهر

فرزانه روشن -

تهران، کانون التهابات هفت ماه گدشته چند روزی است که آرام است، اما این آرامش شکننده چیزی است که مسولان امنیتی جمهوری اسلامی از آن به عنوان یک فرصت بهره برده اند و قصد دارند تا به هر نحو ممکن بحران عمیق سیاسی و اجتماعی ایران را تمام شده تلقی کنند. بیا نیه هفدهم میرحسین موسوی علاوه بر اینکه جنبش اعتراضی را از آستانه یک خشو نت تمام عیار دور کرد، در اردوگاه حکومت هم شکا فی انداخت که نتیجه اش تردید در تصمیم گیری است.

درفردای روزعاشورا بنا بر نشانه‌های تند و تیزی که تندرو‌های حاکمیت نشان می‌دادند، دستگیری موسوی و کروبی قطعی به نظر می‌رسید، اما بیانیه چند وجهی موسوی این تصمیم قطعی را با تردید مواجه کرد. حالا تصمیم برخورد با مخالفان به شکل یک کشتار بزرگ همراه با دستگیری موسوی و کروبی، که پیشتر در تریبون های رسمی مانند نماز جمعه مطرح شده بود، مورد اعتراض بخش‌های محافظه‌کار حاکمیت است.

محسن رضایی نامزد انتخاباتی دوره دهم با نوشتن نامه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی را به صلح و مدارا تشویق کرد و گرچه با حمله شدید تندرو‌ها مواجه شد اما در اطلاعیه ای از خود دفاع کرد و تو ضیح داد که قصدش رهانیدن موسوی و کروبی از مجازات و تذکر دادن به آیت اله خامنه‌ای نبوده، با این حال صدای رضایی گویا در میان اردوی حاکمیت تنها نمانده است .سلیمی نمین مدیر مسوول سابق کیهان هوایی و یکی ازمخالفان همیشگی اصلاحات و خاندان هاشمی رفسنجانی، نیز به رضایی پیوسته و در برنامه زنده تلویزیونی، صراحتا اعلام کرد که برخی می‌خواهند با تندروی در برخورد با نخبگان فریب خورده، نامی که او برای موسوی و کروبی انتخاب کرده است، منافع خودشان را تامین کنند.

سلیمی نمین، "سران فتنه" عنوانی را که آیت اله خامنه‌ای ابداع کرده، در توصیف آمریکا و اسرانیل و نه موسوی و کروبی دانست و ابراز کرد، تنها کاری که با این دو می‌توان کرد مطرود کردنشان در جامعه است.

هر چه هست باید گفت در شرایط برزخی سیاست ایران، گویا دو گروه محافظه‌کار و تندروی حکومت، درفرصت کو تاهی که به سالگرد انقلاب اسلامی و تظاهرات خیابانی احتمالی مانده است، سعی دارند تا تصمیمات سلیقه‌ای خود را برای خروج از بحران عملی کنند.تندروهای حکومت مانند روح الله حسینان و برخی از نمایندگان هوادار دولت چند روزی است که طرحی را میان نمایندگان مجلس می‌چرخانند تا به قوه قضاییه امکان دهد، معترضان را در کمتر از یک هفته اعدام کند. البته این طرح مورد استقبال اکثریت نمایندگان قرار نگرفت و در تلویزیون هم سانسور شد.

هم چنین شنیده می‌شود فهرست صد نفره ای از باقی مانده فعالین سیاسی و روزنامه نگاران، برای دستگیری تهیه شده و به مدیران روزنامه‌ها هم اسامی فرستاده شده تا ازمطبو عات اخراج شوند. اطلاعیه وزارت اطلاعات در ممنوع کردن هر ارتباطی با نهادهای مدنی خارج از کشور هم نشان می دهد که بهانه ای برای یک دستگیری گسترده مهیا ست ،درستی و نا درستی این شایعات به زودی مشخص خو اهد شد اما به نظر می رسد جنبش اعتراضی در زیر پو ست شهر در جریان است. بیا نیه پنج روشنفکر دینی و خواست‌هایشان شاید مطلع درخواست‌ها و نامه‌هایی با شد که به دیگر گروه‌های مرجع و حتی اصناف و نهادهای مدنی تسری پیدا کند.

عبدالکریم سروش، محسن کدیور، سید عطاء الله مهاجرانی، عبدالعلی بازرگان و اکبر گنجی طی بیانیه مشترکی ضمن حمایت کامل از رهبران جنبش سبز بویژه بیانیه هفدهم میرحسین موسوی، خواسته های ده گانه جنبش را به روایت خود بر‌شمرده‌اند. البته در همان گام اول با طرح استعفای احمدی نژاد و برگزاری مجدد انتخابات ریاست جمهوری تحت نظارت نهادهای بی طرف، نشان دادند که بیانیه آنها، شاید گام نهایی است.

از سوی دیگر دانشجویان دانشگاه پلی‌تکنیک امتحانات پایان ترم را تحریم کرده‌اند و دانشگاه آزاد مشهد هم پس از حمله لباس‌شخصی‌ها همچنان ملتهب است در این گیر و دار آنچه در برنامه ورزشی نود، دوشنبه شب گذشته رخ داد نشان داد که شبکه های فراگیر اجتماعی تا چه حد گسترده شده و هر محدودیت اطلاع رسانی را پشت سر گذاشته است. از صبح دوشنبه اس ام اس های فراوانی میان مردم رد و بدل شد، مبنی بر این که بی‌تو جه به سوال اس ام اسی برنامه نود گزینه آخر را انتخاب کنند تا قدرت اعتراضی مخالفان را نشان دهند. برنامه نود این هفته با حضور محمد دادکان رییس فدرا سیون فوتبال دوره ریاست جمهوری خاتمی که در دوره احمدی نژاد اخراج شد، اعتراض تمام عیاری بود به دولت نهم و دهم، اما آنچه از صحبت‌های دادکان مهمتر بود، گزینه آخر بود، سوال برنا مه نود درباره علل ناکامی فوتبال ایران، با سه گزینه ضعف مدیریت فوتبال، ضعف فنی مربیان و خداحافظی نسل طلایی بازیکنان؛ طراحی شده بود. در حالت عادی انتظار می‌رفت تماشاگران گزینه اول را انتخاب کنند، اما از مجموع یک میلیون و هفتصد و نود هزار نفر شرکت کننده، این گزینه پرت آخر بود که 76درصد رای آورد. رایی که مجری برنامه و مهمان را متعجب کرد، تعجبی که دلیلش را نمی‌شد از تلویزیون حکومتی بیان کرد.

شاید جمهوری اسلامی بتواند فضای به ظاهر آرام کنونی را تا بهمن ماه و آغاز جشن های انقلاب اسلامی ادامه دهد، اما گو یا مخا لفان هم شیوه‌های غیر قابل پیش بینی را انتخاب می‌کنند و ممکن است همین را هکارهای نوآورانه ، تمام تدبیرهای مسوولان امنیتی را بر هم بریزد و جمهوری اسلا می را با بحرانی غیر قابل کنترل مواجه کند.

*ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.